می خواهم بازگردی،
می خواهم بازگردم،
می خواهم زمان به عقب بازگردد، به آن روزهای خوب ...
اما نه،
می خواهم من و تو و زمان به جلو بازگردیم،
به این روزهای عالی ...
من که ترک کرده ام
اعتیادم را به تو،
پس چرا
در تمام عاشقانه هایم
هنوز هم هستی ؟
تو رفتی و هیچ آمدنی
تنهاییم را درمان نکرد
پ ن : ماشین شیشه دودی چقدر از کافی نت بهتره برای شکستن بغض ...
اپیزود یک :
تو مدتهاست مرا ترک کرده ای ، من هم باید ترک کنم اعتیادم را به تو ...
اپیزود 2 :
ابر محبتت را باد برده در شوره زاری دور می بارد و باغچه ی دل من از بی آبی به زودی خواهد پژمرد ...
تا تو رفتی، همه گفتند: از دل برود هر آنکه از دیده برفت
و آن لحظه تا ناباوری، غصه به من خندید.
کاش می آمدی و می دیدی که در این کلبه خالی، هنوز شمع یاد تو می درخشد.
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما ...
خنده ام می گیرد، چه تمنای محالی دارم.
این روزها
ساده می خواهم بگویم هنوز هم دوستت دارم
گاهی خدا را همیک جور دیگر می پرستم
گاهی این دل ناماندگار بی درمان را
آهنگ یک موسیقی غمگین
بدجور هوایی می کند:
عشق یاری در دل دارم
میدهد هر دم آزارمپ ن 1 : در این تیره شب های غمگین از فریدون مشیری
پ ن 2 : Someone once said: “if you want something very very very badly, set it free free free, BECAUSE it was never yours to begin with"
پ ن 3 : خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش بنمـــــــــــــاند هیچش الا هوس قمار دیگر