این نکته را وقتی غنچه بودم فهمیدم :

تا لب به خنده وا نکنی گل نمی شوی

این نکته را وقتی غنچه بودم فهمیدم :

تا لب به خنده وا نکنی گل نمی شوی

عشقی که 9 ساله شد

باز اومدم اینجا حرفای دلمو بنویسم ، کلیک کردم تو عنوان یادداشت، عنوان این پستو خودت نوشته بودی ، تو همین کامپیوتر، یک سال و نیم پیش ... خیلی دلتنگم ... دلتنگ اون روزا ... نمی دونم چی شد، هنوزم باورم نمیشه... کلن نمی دونم! حتا نمی  دونم این چیه که نمیذاره ازت متنفر بشم، آروم بشم، رهات کنم و برم ... 


آ ن 1 : یه فاصله‎ی زمانی هست بینِ رفتن به تخت‏خواب تا خوابیدن، 

همینطور بینِ بیدار شدن از خواب تا بلند شدن از تخت؛
چه خوابِ شب باشه، چه خوابِ عصر،
بیشترین لحظه‏هایی که دلم می‏خوادت و نبودنت آزارم می‏ده توو همین فاصله‏های لعنتیه...

آ ن 2 : همون روزا که پست بالا رو نوشتی برام، ازت خواسته بودم تو این شهر سرد، تنهام نذاری ... هنوز گرمی نوازش دستاتو پشت سرم حس می کنم وقتی تو ماشین از جلوی خونه ی تازه خالی شده ی بابا اینا رد می شدیم ... این روزا چقدر آهنگ تقدیرو گوش میدم، حس می کنم تک تک عباراتش با حال این روزای من و تو می خونه ... 

پیروز شد انقلاب ...

عربی : ثلث قرن محدودیت ، تفکیک جنسیت ، ...

پارسی : نسلهای سوخته ، همه فریبکار و دروغگو و ... شیرجه زنان در یک وجب آب اگر گیر آید ...

خیانت اپیدمی نسل ماست، هر چه هم زندگی در ممالک آزاد را اینجا در ذهنت به یاد بیاوری یا فرض کنی، فقط فرض کرده ای ، زندگی در فضای این مملکت باز هم بیمارت می کند ...

من، بلعم، یک مسافر ...

می خواهم بازگردی، 

می خواهم بازگردم، 

می خواهم زمان به عقب بازگردد، به آن روزهای خوب ... 


اما نه، 

می خواهم من و تو و زمان به جلو بازگردیم، 

به این روزهای عالی ...


من که ترک کرده ام 

اعتیادم را به تو،

پس چرا

در تمام عاشقانه هایم 

هنوز هم هستی ؟ 


تو رفتی و هیچ آمدنی 

تنهاییم را درمان نکرد


پ ن : ماشین شیشه دودی چقدر از کافی نت بهتره برای شکستن بغض ...

قهوه ی تلخ

حکایت عشق من به تو
حکایت "قهوه" ایست،
که امروز به یاد تو ،
تلخِ تلخ
نوشیدم!
... که با هر جرعه
بسیار اندیشیدم ،
که این طعم را دوست دارم یا نه!
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن،
که انتظار تمام شدنش را نداشتم!
و تمام که شد
فهمیدم ،
باز هم قهوه می خواهم!
حتی
تلخِ تلخ!
شبیه باز هم خواستن من به ماندن 
با تویِ تلخ !!!

ترک اعتیاد

اپیزود یک : 

تو مدتهاست مرا ترک کرده ای ، من هم باید ترک کنم اعتیادم را به تو ...

اپیزود 2 :

ابر محبتت را باد برده در شوره زاری دور می بارد و باغچه ی دل من از بی آبی به زودی خواهد پژمرد ...