باز اومدم اینجا حرفای دلمو بنویسم ، کلیک کردم تو عنوان یادداشت، عنوان این پستو خودت نوشته بودی ، تو همین کامپیوتر، یک سال و نیم پیش ... خیلی دلتنگم ... دلتنگ اون روزا ... نمی دونم چی شد، هنوزم باورم نمیشه... کلن نمی دونم! حتا نمی دونم این چیه که نمیذاره ازت متنفر بشم، آروم بشم، رهات کنم و برم ...
آ ن 1 : یه فاصلهی زمانی هست بینِ رفتن به تختخواب تا خوابیدن،
همینطور بینِ بیدار شدن از خواب تا بلند شدن از تخت؛
چه خوابِ شب باشه، چه خوابِ عصر،
بیشترین لحظههایی که دلم میخوادت و نبودنت آزارم میده توو همین فاصلههای لعنتیه...
آ ن 2 : همون روزا که پست بالا رو نوشتی برام، ازت خواسته بودم تو این شهر سرد، تنهام نذاری ... هنوز گرمی نوازش دستاتو پشت سرم حس می کنم وقتی تو ماشین از جلوی خونه ی تازه خالی شده ی بابا اینا رد می شدیم ... این روزا چقدر آهنگ تقدیرو گوش میدم، حس می کنم تک تک عباراتش با حال این روزای من و تو می خونه ...
سلام
نمیدونم این عشق ۹ ساله چی به سرش اومده که اینقدر غمگینانه نوشتید ازش
نمیدونم شاید اصل عشق همین تنها موندن باشه
وتو هیچوقت نفهمی چی شد وچی قراره پیش بیاد
تقدیرهمینه
وگاهی اوقات مجبوریم جبر روزگارو بپذیریم
بهترین آرزوها رو دارم واستون
وامیدوارم این عشق تابه ابد یه عشق واقعی باقی بمونه
ممنونم از لطفت سیما جان و بیشتر از تحلیل زیبات
تازگیت به این نتیجه رسیدم به دوتا حس نباید زیاد فکر کرد و دسترسی داشت...اولی عشق دومی تنر چون جغتش بیش از ظرفیت احساسات ماهاس و ممکنه ظرف احساس و بزنه و پاره کنه . تو این روزا بهتره که خیلی نرمال فکر کنیم و خیلی معمولی از یه سری چیزا لذت ببریم که فقط لدت برده باشیم. دیشب بهم گفتی جای من و تو عوض شده ...... من منطقی شدم و تو احساسی....اما نه . من هنوز همون آدیه احساسیه همیشگی ام اما دارم یاد می گیرم احساساتم و کنترل کنم و شکلشون بدم اون جوری که بتونم ادامه بدم به زندگیم
بسبار هم حوب و الی
اینم یه شکل از زندگیه که شاید زیاد دلچسب نباشه اما با هم بودن رو خیلی شیرین میکنه...
من همیشه نظرات بانو رو تایید میکنم
مهرو جون..... یعنی غلط تایپیات تو حلقم خودم از تو فاجعه تر نوشتم
تنر: تنفر
جغتش: جفتش
تازگیت:تازگیا
یعنی مدیونید اگه به روم بیارینا
غلط گیری که کار منه لدت رو یادت رفت بگی به جای لذت نوشتی
الان شما دوتا زن و شوهر حجب و حیا نمیزاره رودر رو حرف بزنین که اینجوری انتلکتوئل وار دل و قلوه میدین ؟
انتلکتوئلتون تو حلقم جناب منورالفکر
مسعود؟؟؟
الان اینو من چجوری بخونم ؟ با چه لهجه ای؟
با کلی تعجب...
فک کنننننن!
کلنگ خودتو مسخره کن...من جدی گفتم...قیافه ام معلوم نیست؟
تو بازم وبلاگ داری؟ مردم چه کارا میکنن...نه به اون موقع که نبودی نه حالا که دوتا دوتا...!!!
آدرسم که نمیدی...خودمو سبک نمیکنم..
منم جدی گفتم، نه بابا اینا شایعاته وبلاگ کدومه ؟