این نکته را وقتی غنچه بودم فهمیدم :

تا لب به خنده وا نکنی گل نمی شوی

این نکته را وقتی غنچه بودم فهمیدم :

تا لب به خنده وا نکنی گل نمی شوی

عشقی که 9 ساله شد

باز اومدم اینجا حرفای دلمو بنویسم ، کلیک کردم تو عنوان یادداشت، عنوان این پستو خودت نوشته بودی ، تو همین کامپیوتر، یک سال و نیم پیش ... خیلی دلتنگم ... دلتنگ اون روزا ... نمی دونم چی شد، هنوزم باورم نمیشه... کلن نمی دونم! حتا نمی  دونم این چیه که نمیذاره ازت متنفر بشم، آروم بشم، رهات کنم و برم ... 


آ ن 1 : یه فاصله‎ی زمانی هست بینِ رفتن به تخت‏خواب تا خوابیدن، 

همینطور بینِ بیدار شدن از خواب تا بلند شدن از تخت؛
چه خوابِ شب باشه، چه خوابِ عصر،
بیشترین لحظه‏هایی که دلم می‏خوادت و نبودنت آزارم می‏ده توو همین فاصله‏های لعنتیه...

آ ن 2 : همون روزا که پست بالا رو نوشتی برام، ازت خواسته بودم تو این شهر سرد، تنهام نذاری ... هنوز گرمی نوازش دستاتو پشت سرم حس می کنم وقتی تو ماشین از جلوی خونه ی تازه خالی شده ی بابا اینا رد می شدیم ... این روزا چقدر آهنگ تقدیرو گوش میدم، حس می کنم تک تک عباراتش با حال این روزای من و تو می خونه ... 

نظرات 8 + ارسال نظر
سیما شنبه 26 آذر 1390 ساعت 11:00 http://mehraboon.blogsky.com

سلام
نمیدونم این عشق ۹ ساله چی به سرش اومده که اینقدر غمگینانه نوشتید ازش
نمیدونم شاید اصل عشق همین تنها موندن باشه
وتو هیچوقت نفهمی چی شد وچی قراره پیش بیاد
تقدیرهمینه
وگاهی اوقات مجبوریم جبر روزگارو بپذیریم
بهترین آرزوها رو دارم واستون
وامیدوارم این عشق تابه ابد یه عشق واقعی باقی بمونه

ممنونم از لطفت سیما جان و بیشتر از تحلیل زیبات

آدرینا بانو یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 10:12

تازگیت به این نتیجه رسیدم به دوتا حس نباید زیاد فکر کرد و دسترسی داشت...اولی عشق دومی تنر چون جغتش بیش از ظرفیت احساسات ماهاس و ممکنه ظرف احساس و بزنه و پاره کنه . تو این روزا بهتره که خیلی نرمال فکر کنیم و خیلی معمولی از یه سری چیزا لذت ببریم که فقط لدت برده باشیم. دیشب بهم گفتی جای من و تو عوض شده ...... من منطقی شدم و تو احساسی....اما نه . من هنوز همون آدیه احساسیه همیشگی ام اما دارم یاد می گیرم احساساتم و کنترل کنم و شکلشون بدم اون جوری که بتونم ادامه بدم به زندگیم

بسبار هم حوب و الی

الهه(خدابانو) یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 13:10 http://7asemaneabi.blogfa.com

اینم یه شکل از زندگیه که شاید زیاد دلچسب نباشه اما با هم بودن رو خیلی شیرین میکنه...

من همیشه نظرات بانو رو تایید میکنم

آدرینا بانو یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 13:32

مهرو جون..... یعنی غلط تایپیات تو حلقم خودم از تو فاجعه تر نوشتم
تنر: تنفر
جغتش: جفتش
تازگیت:تازگیا
یعنی مدیونید اگه به روم بیارینا

غلط گیری که کار منه لدت رو یادت رفت بگی به جای لذت نوشتی

هیچ چهارشنبه 30 آذر 1390 ساعت 09:54 http://diwarha.blogfa.com/

الان شما دوتا زن و شوهر حجب و حیا نمیزاره رودر رو حرف بزنین که اینجوری انتلکتوئل وار دل و قلوه میدین ؟

انتلکتوئلتون تو حلقم جناب منورالفکر

فرشته پنج‌شنبه 1 دی 1390 ساعت 10:31 http://surusha.blogfa.com

مسعود؟؟؟

الان اینو من چجوری بخونم ؟ با چه لهجه ای؟

فرشته شنبه 3 دی 1390 ساعت 11:28 http://surusha.blogfa.com

با کلی تعجب...

فک کنننننن!

فرشته دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 14:18

کلنگ خودتو مسخره کن...من جدی گفتم...قیافه ام معلوم نیست؟

تو بازم وبلاگ داری؟ مردم چه کارا میکنن...نه به اون موقع که نبودی نه حالا که دوتا دوتا...!!!

آدرسم که نمیدی...خودمو سبک نمیکنم..

منم جدی گفتم، نه بابا اینا شایعاته وبلاگ کدومه ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد